I1fcIpIVfE" /> سه داستان کوتاه وآموزنده

احکام ما

فعالیت مذهبی

سه داستان کوتاه وآموزنده

حیدر هوشیار
احکام ما فعالیت مذهبی

سه داستان کوتاه وآموزنده

کنترل خشم
دو برادر سر اسباب‌بازی دعوا کردند. کوچکتر خواست داد بزند، اما نفس عمیق کشید و گفت: باشه، تو بازی کن. من صبر می‌کنم.برادر بزرگتر خجالت کشید و اسباب‌بازی را خودش به او داد.

🔴پیام: خشم را کنترل کنی، احترام و محبت بیشتری به دست می‌آوری.

نماز اول وقت
حامد سرگرم بازی بود. اذان که پخش شد، گفت: «بعداً می‌خونم.»اما وقتی یادش افتاد، برق رفته بود و در تاریکی نتوانست وضو بگیرد.آن روز فهمید که فرصت‌ها مثل برق‌اند؛ ممکن است ناگهان بروند. از آن پس نماز را همیشه اول وقت خواند.

🔴پیام: نماز اول وقت، یعنی استفاده از فرصت پیش از آن‌که از دست برود.

راستگویی
معلم از رضا پرسید:چرا تکلیفت رو ننوشتی؟
رضا می‌توانست دروغ بگوید، اما با صداقت گفت: کمک مادرم کردم و وقت نشد.
معلم لبخند زد و گفت:کار خوبی کردی، امروز تکلیف ندادی اما درس بزرگ‌تری آموختی: راستگویی.

🔴پیام: راستگویی گاهی مهم‌تر از نتیجه‌های کوچک است.


موضوعات مرتبط: داستان
برچسب‌ها: داستان کوتاه , خشم , راستگویی , نماز اول وقت

تاريخ : سه شنبه هجدهم شهریور ۱۴۰۴ | 7:38 | نویسنده : حیدر هوشیار |
.: Weblog Themes By Slide Skin:.