پایت را به اندازه گلیمت دراز کن
✍️روزی شاه عباس از راهی میگذشت که درویشی را دید در کنار جاده، روی گلیم کوچکش خوابیده است. او طوری خود را جمع کرده بود که کاملاً در اندازه گلیمش جا شده بود. شاه از این صحنه خوشش آمد و دستور داد یک مشت سکه به او بدهند.
درویش ماجرا را برای دوستانش تعریف کرد. یکی از آنها که طمع در دلش افتاده بود، تصمیم گرفت از این انعام بینصیب نماند. پس پوست زیرانداز خود را در مسیر بازگشت شاه پهن کرد، روی آن خوابید و دست و پاهایش را عمداً به اطراف دراز کرد، طوری که نیمی از بدنش بیرون از پوست بود.
شاه که در بازگشت او را دید، دستور داد آن بخشهایی از بدن درویش را که بیرون از گلیم بود، قطع کنند!
یکی از نزدیکان شاه با تعجب پرسید:
"در رفت، به درویشی انعام دادید؛ در برگشت، دیگری را مجازات کردید. چرا؟"
شاه عباس پاسخ داد:
"آن درویش اول، پایش را به اندازه گلیم خود دراز کرده بود؛ اما این یکی، پا از گلیمش درازتر کرده بود!"
نتیجه:
این داستان، منشأ ضربالمثل معروف "پایت را به اندازه گلیمت دراز کن" شد.
امروزه این مثل را زمانی به کار میبرند که کسی بیش از حد و اندازهاش توقع، ادعا یا طمع دارد، یا از حدود خود فراتر میرود.
موضوعات مرتبط: داستان ، نکات اخلاقی
برچسبها: داستان , شاه عباس , داستان آموزنده , احکام ما